هرچند که پیش از آغاز انتقادات جا دارد از تلاش های کارگردان این اثر برای ساخت اثری متفاوت و تجربی تقدیر کنم و اذعان کنم که واقعا برای ساخت این فیلم زحمت زیادی کشیده شده و دکور ها ، گریم و فکر کردن به این جهان تخیلی زمان بر است و برای آن زحمت کشیده شده ، اما متاسفانه نتیجه ی کار محصولی انقدر سطح پایین است که ترجیح می دهم ، درباره ی نقص های فیلم ناپدید که این روزها در گروه هنر و تجربه در حال اکران است ، صحبت کنم.

1)    مورد اولی که باید حتما به آن اشاره کرد این است که در این اثر ، شما اصولا با تفکرات شخصی کارگردان مواجه هستید ، نه یک فیلم مستند! هنوز هم که هنوز است ، معنای میان نویس های فیلم را نمی فهمم! فیلم بیشتر به کابوس های شخصی کارگردان شبیه است تا یک فیلم مستند متفاوت!

2)    هیج خط مشخصی در این فیلم وجود ندارد. به این معنا که نمی توانی از نقطه ی الف شروع کنی و داستان را تا نقطه ی ب تعریف کنی. یعنی حداقل من که نمی توانم بعد از دیدن فیلم اینکار را بکنم

3)    فیلم حداقل به معنای کلاسیک کلمه ، داستان ندارد. تماشاگران  داستان را ، هرچقدر هم بد و ناقص، می توانند پیگیری کنند. اما تصاویر هر چقدر هم خوب و فریبنده باشند ، اگر داستانی نداشته باشند، نمی توانند مخاطب را نگه دارند.

4)    شاید بتوان برای پرداخت این داستان از دو روش استفاده کرد ، یکی شخصیت محور و دیگری اتفاق محور . در روش اول ، تمرکز را به صورت مشخص روی چند سوژه بگذاریم که ناپدید شده اند و داستان آن ها را تعریف کنیم. این گونه می توان احساسات مخاطب را برانگیخت. چرا که دیگر چند شخصیت وجود دارند ، نه صرفا تعدادی تیپ که هیچ سرانجام مشخصی هم ندارند!

در روش دیگر که به نظر می آمد کارگردان ترجیحش بر آن بوده ، اتفاق ناپدید شدن در مرکز توجه ما قرار می گیرد. اما نکته ی عجیب اینجاست که در یک سوم پایانی فیلم،داستان به سمت یک اثر شخصیت محور رفته و درباره ی یکی دو نفر ، گزافه گویی می کند!

5)    در لحظات زیادی ، کار دچار شعارزدگی های عجیب و غریب ، در حد برنامه های نازل صدا و سیما ( دقت کنید ، حتی نه در حد برنامه های متوسط صدا و سیما) می شود. واقعا هنوز هم متوجه دیالوگ های پایانی خوانواده ی ژوبین نمی شوم!

6)    بنظرم مهمترین دلیلی که این تعداد مشکل در فیلم وجود دارد این است که طراح ، کارگردان و تدوینگر این اثر همگی یک نفر هستند. اگر طراح  مجبور شود  تلاش کند نظراتش را در قالب کلمات یا از آن بهتر ، متن به کارگردان منتقل کند و کارگردان هم در قالب کلمات یا متن ایده هایش را به تدوینگر منتقل کند، احتمالا در طی این مسیر یا این ایده ها پرورش پیدا می کردند و بهتر می شدند یا کلا این ایده ها کنار گذاشته می شدند.


از فرحناز شریفی ، مستند بسیار خوب "ایران در اعلان" موجود است که از همه دعوت می کنم وقت خود را صرف دیدن آن کنند و امیدوارم ، فرحناز شریفی که نشان داده می تواند مستند های عالی بسازد ، بازهم مستند عالی بسازد، نه ناپدید!