چند وقتی هست که از روی کنجکاوی فعالیت های رسانه ای مربوط به مبارزه با فساد را دنبال می کنم.

تنها کلید واژه ای که برای فعالیت های رسانه های جریان اصلی رسانه ای ایران می توانم درنظر بگیرم ، پوپولیست است.

فعالیت هایی که به طرق مختلف توسط رسانه های وابسته به حاکمیت یا ظاهرا رسانه های مستقل (و در باطن به گفته ی برخی متصل به یک گروه  قدرتمند و ثروتمند حاکمیتی ) صورت می گیرد و یا عامدانه یا جاهلانه ، تمام تلاش خود را در جهت رواج تفکرات چپ و سوسیالیستی و از آن ترسناکتر ، در مقابل هم قرار دادن مردم انجام می دهند.

به عنوان نمونه ، می توان به آثاری که میلاد گودرزی در خصوص باستی هیلز و مکان هایی مشابه که در لواسان انجام می شود اشاره کرد.

این آثار عوض اینکه به مشکل اصلی ، یعنی اقدام غیرقانونی این افراد و وجود انواع و  اقسام رانت ها اشاره کند و سعی کند مساله ای بزرگتر ، یعنی قوانین تولید کننده ی رانت را هدف قرار دهد ، روی خود اشخاص ثروتمند تمرکز می کند.

فوکوس گزارش ها روی این مساله است که چرا افرادی پول دارند و بقیه ندارند و ...

عوض اینکه ثروت اندوزی از راه سالم تشویق شود ، خود افراد ثروتمند مورد هجمه قرار می گیرند. البته که روش بدست آوردن ثروت در خصوص بسیاری از این افراد مورد شک است و در کشورهایی مثل ما که سفره ای پهن است! و افرادی که به قدرت وصلند ، بیشتر از سفره می خورند ،  احتمال وجود فساد در این ثروت ها  بسیار بالاست. اما نباید امر را بر این گذاشت که این افراد فاسدند ، مگر اینکه عکسش ثابت شود!

این مساله به این منجر می شود که افراد را در مقابل هم قرار دهیم.  مردم را در مقابل ثروتمندان و بعضا کارآفرینان بگذاریم و زمانی که این اتفاق بیوفتد ، قطعا باید فاتحه ی تولید و خلق ثروت را در این مملکت خواند.

رویه ی دیگر این سیاست رسانه ای ، به هجو کشیدن همه چیز است. همان کاری که سریال هیولا و مهران مدیری مشغول آن است.

سریال هیولا با توجه به پتانسیل بسیار بالایی که سازندگانش دارند به راحتی می توانست با ایجاد مطالبه ی اجتماعی درست بین مردم برای مقابله با روش های ایجاد فساد ، خدمتی بزرگ به این سرزمین بکند ، اما سازندگانش احتمالا از سرنادانی این فرصت مناسب را هم از این ملک دریغ کردند تا با مستعمل کردن این داستان ، اجازه ی بهره برداری درست از این داستان در جهت رسیدن به اهداف ملی را از  ایران دریغ کنند.

در میانه ی تمام این عوام  گرایی ها ، آشنایی من با شبکه ی اینترنتی اقتصاد ایران غنیمت بود.

حقیقتا نه کوچکترین ارتباطی بین من و سازندگان این شبکه ی اینترنتی وجود دارد و نه حتی می شناسمشان. اما لذت بردم از کاری که می کنند.

به شدت از همه دعوت می کنم ، مصاحبه هایی که با مسعود نیلی و موسی غنی نژاد در شبکه اینترنتی اقتصاد ایران انجام شده را تماشا کنند.

این شبکه حتی پا را از مصاحبه های عادی هم فراتر گذاشته و دست به ساخت مستند پرتره از کارآفرینان زده است. نمی توانم از نظر هنری بگویم مستند زندگی محسن جلال پور ارزش بالایی دارد. ولی قطعا به عنوان اولین کار از گروهی که صادقانه تلاشش می کنند مباحث جدی اقتصادی را به مخاطب عام عرضه کنند، کار در خور ستایشی است.

اثری که تلاش می کند  درد و دل ها و داستان زندگی فردی را تعریف کند که ظاهرا (به این دلیل از ظاهرا استفاده کردم ، چون در جایگاهی نیستم که درباره ی صداقت گفته های آدم ها قضاوت کنم ) یکی از ثروت آفرینان واقعی این سرزمین است که با وجود هزار و یک مشکل ، تلاش خود را برای ثروت آفرینی در این ملک رها نکرده است.

هرچند که اصلا هیچ دیدی ندارم که چه افرادی پشت این شبکه هستند و آیا واقعا این شبکه یک نهاد مستقل است یا از جایی پشتیبانی مالی می شود ، اما جا دارد به  تمامی افراد درگیر در این پروژه خسته نباشیدی جانانه عرض کنم.

خدا قوت