این تاتر سال ۹۶ موفق شد جایزه ی بهترین نمایشنامه ی جشنواره ی فجر رو ببره و انصافا، از منظر ایرانی بودن و تعریف کردن قصه های مردم پایین جامعه ی سرزمینش، کاملا موفقه.

داستان درباره ی ۱۲ زنه که برای زیارت امام رضا میان مشهد و چند روزی رو در مهمانسرایی که طبقه ی پنجم ساختمانی قرار داره که ازش میشه صن حرم رو دید، مستقر میشن.

این افراد که به جز دو خواهر، همه با هم فامیل اند، درگیر یک عالمه داستان های مختلف هستند که ما با حفظ موقعیت فیزیکی مون در سالن مهمانسرای طبقه پنجم، شاهد این ماجرا ها هستیم.

در جاهای مختلف اثر از نمایش های زنانه ی ایرانی در عصر قاجار استفاده می شه که نشون دهنده ی سواد خوب سازندگان این تاتر از تاریخ هنرهای نمایشی در ایرانه.

این نمایش تونسته با انتخاب یک لوکیشن منحصر بفرد، موقعیت های دراماتیکی بسازه که این افراد هرکدوم داستان هایی از گذشته شون برامون بگن. (و نشون بدن) خنده هایی که از تماشاگر گرفته میشه در اثر کاملا بجاست و موجب میشه تلخی اثر، قابل هضم باشه. بخش تعویض چادرها یکی از به یاد ماندنی ترین صحنه های بصری طول نمایشه و خیلی خوب و خیلی جالب بود که تاتر با پایین آمدن چلچراغ تمام شد.

البته که بنظرم پایان کار جا داشت خیلی بهتر از این ها هم باشد.

اما مساله ی مهمتری که با این اثر داشتم، تعدد شخصیت ها و به طبع آن، ول شدن گاه و بی گاه شخصیت ها بود! شخصیت ها همه الکن باقی می ماندند و ما دلیل سندگلی برخی شخصیت ها را نمی فهمیدیم. تایم نمایش واقعا زیاد بود و من یکی را خسته کرد، هرچند از جذابیت داستان هم نمی شود گذشت.

باید بپذیریم که زندگی مردمان پایین شهر چندان شیرین نبوده و نیست، اما این حد از گذشته های سیاه در زندگی تک تک کارکتر ها هم دیگر بنظرم نامناسب بود.(کاری به این ندارم که چقدر زندگی این قشر سیاه است، بنظرم برای یک اثر نمایشی که مردم عادی مخاطب آن هستند، بیش از اندازه سیاه بود، یعنی سیاهی اش به گونه ای بود که شاید مخاطب را پس می زد)

هرچند که جایی می خوندم که بارها و بارها اثر با تیغ سانسور مواجه شده که اصلا هم غیرقابل انتظار نیست، چرا که همین حالاش هم روی خط قرمز حرکت می کند، اما اثر کاملا اثر خوبی است (عالی نیست) و مسلما برای روی پرده بردنش خیلی زحمت کشیده شده.