از من بپرسید!

حقیقت اینه که دنیا پر از سوالای بی جوابه و من دربه در دنبال پیدا کردن جواب این سوالام، این وبلاگ رو درست کردم تا با هم دنبال جوابای سوالای بی جواب بگردیم

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سرود ملی

خیلی از آدم حسابی ها (در این متن منظور از آدم حسابی ها افرادی است که که کتاب می خوانند و حرفای روشن فکرانه می زنند، ناگفته پیداست در این متن منظور از آدم حسابی ها افرادی که در تمام طول عمر خود مدارک تحصیلی متعدد میگیرند و زبان های مختلفی بلدند و به غلط، خود یا فرزندانشان آن ها را دانشمندان بزرگی می پندارند و آن ها را پدر یک چیزهایی در بعضی گوشه های دنیا می نامند، نیست) معتقدند، سرود ملی کشورها، نشان دهنده ی آرمان ها، آرزوها و تفکرات مردم اون کشور ها هستند.

منم چند روز پیش جوگیر شدم که من چی ام از این آدم حسابی ها کمتره؟!

خلاصه، واسه خودم قهوه درست کردم و خیلی باکلاس و فنجون قهوه بدست گفتم بزار ببینیم چی میخواستیم در تموم این سال ها:

سر زد از افق مهر خاوران

فروغ دیده‌ ی حق‌ باوران

بهمن فر ایمان ماست

پیامت ای امام، استقلال، آزادی، نقش جان ماست

شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان

پاینده مانی و جاودان

جمهوری اسلامی ایران

راستش من هم مثل خیلی ها در تمام دوران مدرسه با این سرود بزرگ شدم، ولی نه اون موقع فهمیدم اینا ینی چی و نه حتی الان خیلی میفهمم! ما چی میخواستیم بلاخره. حالا ولی به هرحال، کنجکاوی ام گل کرد که سرود قبل از این، یعنی اولین سرود بعد از انقلاب چی بوده. میدونستم که سرود در اوایل دهه هفتاد عوض شده، ولی هیچ موقع دقیق به سرود قبلی گوش نداده بودم.

خب این خیلی واضح تر بود. البته شاید انقدر هم نباید سرود ملی واضح باشه. طبیعتا شعری که ساعد باقری سروده خیلی باکلاس تره. اتفاقا ساعد باقری همین پارسال یه برنامه شبکه چهار داشت.

شانس آوردم که آدم حسابی نشدم. چون ممکن بود شبکه چهار ببینم یا حتی مثلا اسم ساعد باقری رو  سرچ کنم و با تیتر اخبار جالبی درباره ی شاعر سرود ملی و مجری صدا و سیمای جمهوری اسلامی مواجه بشم. (+ و + و +)

حتی شاید اگه میخواستم به عنوان یه آدم حسابی حرف حسابی هم بزنم، میگفتم سرود ملی کشورها قاعدتا باید نشان دهنده ی وحدت، همدلی و یکپارچگی یک ملت باشند.

شما داستان شاعر شعر رو ببین و حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

همون موقع خدا رو خیلی شکر کردم که من هرگز آدم حسابی نبوده و نیستم. وگرنه شاید بعد می نشستم سرود ملی کشورهای دیگه رو هم می شنیدم و به اینکه چقدر مردم اون کشورها تونستن یا نتونستن به آرمان ها و آرزوهاشون برسن، فکر میکردم. اون موقع یهو چشم وا میکردم می دیدم

اه! قهوه ام یخ کرد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی

کالت کلاب

یکی از بهترین و بدرد بخورترین یادداشت هایی که این چند وقته در جاهای مختلف باهاش برخورد کردم، در این مورد بود که چطور برای لحظاتی فراموش کنیم چی بر ما می گذره (و در آینده ی نزدیک خواهد گذشت). آدم های مختلف راه حل های مختلفی برای اینکار دارن. از ورزش کردن تا غذا دادن به حیوانات، ساز زدن، فیلم دیدن، داستان خوندن و خیلی چیزای دیگه.

من آدم خاصی نیستم، ولی در راستای ادامه دادن این سنت حسنه! گفتم یکی از چیزای جالبی که این روزها برای لحظاتی تونست من رو در خودش غرق کنه اینجا به اشتراک بزارم. شاید برای بقیه هم جواب داد.

پیش از این و در این یادداشت ها (+ و +) چیزهایی درباره ی آثار احسان عبدی پور نوشتم. به طور خلاصه بنظرم عبدی پور فیلمساز بدیه. اما نویسنده ی خوبیه.

کالت کلاب، یک مجموعه است که در حقیقت کلاژی از تصاویر فیلم ها به علاوه ی نریشن احسان عبدی پوره. شیرینی لهجه و داستان های محلی ای که عبدی پور تعریف می کنه، با همراهی موسیقی و تصاویر در لحظاتی به قدری تاثیر گذاره که من فکر می کنم، این خودش گونه ای از فیلم تجربیه که چون مختصاتش زبان فارسیه، در سطح جهان امکان دیده شدن نداره. وگرنه حتما آثار قابل تحسینی هستن.

روایتی که در قسمت اول کالت کلاب از هدیه تهرانی میشه، حیرت انگیزه. من فراموش نمی کنم، دوران بچگی ام که در یک شهر کوچک جنوب زندگی می کردم، روی دیوار کمد پسرای همسایه که چند سالی از من بزرگتر بودن، پر بود از عکس های هدیه تهرانی و نیکی کریمی! سرنوشت بازیگران به اصطلاح جذاب زن در ذهن مخاطبانشون خیلی عجیبه. در سطحی بالاتر، همین اتفاق برای آدری هیپبورن و اینگرید برگمن و خیلی از ستاره های زن افتاده. (و شاید هنوز هم می افته)

خلاصه، اگر دوست داشتید، کالت کلاب رو دنبال کنید. هر بدی ای داشته باشه، حداقل باعث شد بعد از عمری من بتونم به یه بهونه ای یه پست جدید بنویسم.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی