از من بپرسید!

حقیقت اینه که دنیا پر از سوالای بی جوابه و من دربه در دنبال پیدا کردن جواب این سوالام، این وبلاگ رو درست کردم تا با هم دنبال جوابای سوالای بی جواب بگردیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دزد دوچرخه» ثبت شده است

زندگی متفاوت

چند وقتی هست که دارم فکر می کنم که چجوری میشه یه جور دیگه زندگی کرد؟!
چجوری میشه با وجود تمام مشکلات زندگی گند و گه شهری که توش هستیم، یه جور دیگه زندگی کرد و یه سری تغییرات رو رقم زد.

نمی دونم

تا حالا شده یه جای جدید رو کشف کنید! نه توی یه شهر یا منطقه ی عجیب!

توی شهر محل سکونتتون!  مثلا فک کنید ، اگر در تهران زندگی می کنید ، به روزی همینجوری بی کله بزنید به خیابون و بدون پرسیدن و نگاه کردن به گوگل ، فقط برید! نمی گم حتما ، ولی احتمالا یه جاهایی پیدا می کنید در پایان اون سفر که خیلی خاص و متفاوت از حال و هوای عمومی شهر هستن.

یا تا حالا شده دلتون بخواد تو هوای باز تهران ( نه توی آپارتمان ها و لونه هایی که واسه خودمون درست کردیم!!!) کمی بشینید و استراحتی بکنید و حتی بخوابید!

تا حالا شده دلتون بخواد  یه روز اول صبح، قبل از طلوع آفتاب بزنید به خیابون  و کوچه پس کوچه های شمرون رو با دوچرخه طی کنید و طلوع آفتاب رو کنار رودخونه ی دربند بگذرونید؟!

 

تا حالا شده اون شغلی رو داشته باشید که لحظه به لحظه اش براتون  جذاب بوده باشه و به خاطرش از خواب و زندگی تون بزنید تا اون کاری رو بکنید که دلتون می خواد؟

تا حالا شده دلتون بخواد ناهار رو یه جاهای باحال

نه تو سگ پزها و نه ته رستوران های لوکس

یه جای متفاوت بخورید؟

 

یه تا حالا شده بخواید با آدم های جدید و کاملا متفاوت از خودتون ارتباط برقرار کنید؟!

 تا حالا شده دوست داشته باشید برید یکی دو روز کار تو یه شغل عجیب رو تجربه کنید؟! مثلا یه روز برید و یه جا به عنوان نانوای نون تافتون کار کنید و با کلی آدم و کار جدید آشنا بشید؟!

تا حالا شده فکر کنید که محیط کارتون، عین این فلیما و صحبت هایی که راجع به شرکت های استارتاپی شبیه گوگل میشه ، باحال و سرشار از انرژی باشه؟!

 

یا هزار و یک کار دیگه که به مرور خودم به فهرست اضافه شون می کنم و اگر احیانا شما هم دلتون خواست ، می تونید پیشنهاد بدید تا به فهرست اضافه شون کنم.

راستش هم من میفهمم ، هم کاملا قبول دارم که ما بدلیل محیط نامناسبی که در ایران توش زندگی می کنیم، این کارها برامون خیلی سختن

و کاملا قبول دارم اونی که اون ور زندگی می کنه ، به راحتی خیلی از این چیزا در فرهنگشون و زیرساخت هاشون هست و دلیل اینکه اون آدم هم می تونه اینکار ها رو انجام بده،دقیقا همین مساله است!

 

البته تصور من اینه که دقیقا بدلیل لایف استایل اونهاست که موفق تر از ما هستن.

داشتم با خودم فکر می کردم، اگر کسی در ایران بتونه این کارها رو انجام بده و اینجوری زندگی کنه ، قطعا زنندگی باحالی خواهد داشت و قطعا آدم خاص و خفنی خواهد بود.

به این میگن قدرت تغییر شرایط

پس کم کم دارم برنامه میریزم که یکی یکی این کار ها رو خودم انجام بدم.

به شما هم توصیه می کنم یه جور دیگه زندگی کنید.

واقعا امیدوارم که بتونیم یه جور دیگه زندگی کنیم ، اینجوریه که می تونیم نتیجه و خروجی متفاوتی بدیم! خروجی ای متفاوت با خروجی آدم هایی که در سگ دونی! زندگی می کنن!


عکس هم مربوط به یکی از همین جاهای عجیب ( و شاید کمی ترسناک :دی) با دوستان گرامیه!

یه جای عجیب با دوستان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی

دزد دوچرخه

راستش همیشه ایتالیا رو به دلایل متعددی دوست داشتم.چه فوتبالشون رو که برام همیشه خیلی جالب بوده که چطور تیمی که خیلی وقتا هیچ ستاره و بازیکن خارق العاده ای خصوصا در حمله نداره،میتونه انقد قدرتمند و پر افتخار ظاهر بشه!

و چه سینماشون که الزاما بهت ممکنه امید نده،ولی پرتت می کنه تو واقعیت های عمدتا تلخ زندگیامون!

ایتالیا از نظر اقتصادی خیلی وضعیت خوبی نداره،ینی اصن خیلی ها معتقدن که ایتالیا جهان سوم اروپاست! اما نباید یادمون بره که همین کشور به ظاهر جهان سومی اروپا ، درطی تمام تاریخ بستری برای رشد و شکوفایی چه نوابغ و جریانات فکری بوده!

ایتالیا رو دوست دارم ، چون برعکس بسیاری از مناطق مرفه تره اروپا! واقعا شبیه ما جهان سومی هاست! نه زیرساخت خیلی درست و حسابی داره! نه خیلی مردم قانون مدار و در موارد زیادی؟! درستکاری داره که همین مساله باعث میشه که در سفر به ایتالیا باید خیلی حواسمون رو جمع کنیم تا نکنن تو پاچمون!

دیشب،بلاخره فرصتی دست داد تا فیلم دزد دوچرخه ی ویتوریو دسیکا رو تماشا کنم.

این فیلم یکی از مهمترین فیلم های تاریخ سینماست و از فیلم های اولیه ی جریان ناتورالیستیه سینما محسوب میشه که در ایتالیا و با همین فیلم دزد دوچرخه آغاز شد.

سینمای ناتورالیستیه ایتالیا ، سینمایی برآمده از مردمه!

بظر من حتی خیلی واقعی تر و مردمی تر از سینمای ظاهرا متفاوت و سرشار از ژست های بی خود ! دفاع از توده ی مردم شوروی یه!

سینمایی که تماما تو لوکیشن های واقعی فیلم برداری میشده (برخلاف نظام استودیویی هالیوود که تو استودیو فیلم برداری میشده) و داستان های عادی مردم کاملا عادی رو تعریف میکنه!

(خطر لو رفتن داستان در این بخش به شدت وجود داره)

سینمایی که داستان پدری رو روایت میکنه که با هزار و یک بدبختی د.چرخه ای می خره تا بهش کار چسبوندن پوستر بر دیوار رو بدن،اما پدر روز اول و در حالیکه مشغول چسبوندن پوستر بود،دوچرخه اش رو می دزدن و پدر از اون به بعد مجبور میشه با پسر 6،7 ساله اش راه بیوفته دنبال دزد دوچرخه اش!

در پایان هم که ناکام مونده! درمونده از همه جا،اقدام به دزدی دوچرخه میکنه!

اما غافل از اینکه وقتی اون دوچرخه ای رو می دزده،تمام محله میوفتن دنبالش تا بگیرنش! و اون گیر میوفته!

اما صاحب دوچرخه که گریه های پسر رو می بینه،پدر رو با بدختی هاش رها میکنه و به پلیس تحویل نمیده!

این داستان،نه افسانه است،نه یه تراژدی!

این واقعیته!

دزد دوچرخه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی