دیروز فرصتی دست داد تا بلاخره دو فیلم علی احمد زاده که جنجال زیادی هم در رسانه های سینمایی و حتی سیاسی! مختلف به پا کرده بود رو ببینم و دلم نیومد راستش نظرم رو

صرفا به عنوان کسی که سینما رو به شکل جدی دنبال میکنه  اینجا ننویسم. وگرنه حقیقتا نه ادعای منتقد بودن دارن و نه ادعای صاحب نظر بودن در این زمینه

مادر قلب اتمی

مادر قلب اتمی

اولین نکته ای که باید بهش اشاره کنم اینه که با یک فیلم عادی سر و کار ندارید! اصلا و به هیچ وجه!

اما به این معنی نیست که این فیلم، حتی برای طبقه ی عادی شهری جذاب نخواهد بود! خصوصا برای بچه های طبقه ی متوسط و بالاتر شهر های بزرگ!

داستان  معلومه  از اون جنس داستان هاییه که خود علی احمد زاده باهاش حسابی تجربه ی زیستی داره!

 

داستان یه تعداد بچه پولداره مست و چته! تو یه شب تهران!

البته ، هیچ کدوم از حرفایی که زدم اصلا منظور منفی نداشتم دربارشون ، اتفاقا بنظرم فیلم خوبیه و تونسته این داستان را تا حد قابل قبولی دربیاره

داستان اشاره به آلبوم و آهنگ مادر قلب اتمی پینک فلوید داره  و کلا خیلی شبیه فیلم کم خرج های آمریکاییه ، البته ، ورژن ایرانیش

فیلم خیلی جاها روی خطوط قرمز میره و بنظر میومد یه جاهایی کاملا دیگه خط قرمزها رو رد می کنه که البته در بخش هایی بنظر میرسید که سانسور شده و فیلم دچار تغییراتی شده

خصوصا فیلم نیمه س اول درخشانی داره که واقعا خیلی می توجه نمیشم  چرا و بنا به چه  علتی اون ریتم ادامه پیدا نمی کنه و تبدیل میشه به یه فیلم شعاری؟

احمد زاده ی نیمه ی اول رو از وسط همون کارکتر های گیج و منگش میشه گفت که از بعضی نماها و .. اش معنا داشته! اما ناتوان از گفتنشونه!

بنظرم فیلم یه جای خیییلی بزرگی ضربه ی خییییلی مهمی می خوره!

دقیقا همون جایی که من خودم مشکل دارم و حل کردن این مشکل اگه متوجه اش باشی خیلی سخته ، اگه نباشی که کلات پس معرکه است!

این مشکل در وصله پینه ای بودن فیلمه!

یه حس نبودن و یه دست نبودن فیلم!

انگار که کارگردان هم موقع نویسندگی اش و کارگردانی اش مثل کارکترهاش چت بوده و یه سری اوهام  باحال و بعضا خیلی سینمایی داشته فقط که توهم ربط دار بودن و منسجم بودنشون رو داشته!

حتی اگر اندک امیدی هم به اشتباه بودن حدس هاتون ممکنه داشته باشید می تونید مصاحبه ها و فیلم قبلی این کارگردان ، یعنی مهمونی کامی رو تماشا کنید.

از مصاحبه ها که معلومه واقعا کاگردان پرته و علی رقم اینکه میگه کارکتر های فیلمش رو از رییس جمهور سابق وام گرفته!

من خودم که یاد دیالوگ های شعاری علی احمد زاده می افتم ، حسی که میگیرم کاملا با احساساتم از رییس جمهور قبلی یکیه

خلاصه ، این مصاحبه ها و دیدن فیلم قبلی تمامی امیدهام رو در رابطه با ظهور یک کارگردان جوان مولف رو نقش برآب کرد.

 مهمونی کامی

مهمونی کامی

مهمونی کامی یکی از اون معدود فیلم هایی بود که بعد از اینکه محمد شیروانی فیلم هاش رو بدون مجوز ارشاد ، بر روی سایتش بارگذاری کرد ، این فیلم هم که سال ها بود نتونسته بود رنگ پرده رو ببینه و خب مشخصا با توجه به محتای فیلم ، هرگز رنگ پرده رو نمی دید، روی اینترنت بارگذاری شد و مردم می تونستن به راحتی فیلم رو ببینن.

ولی یه حقیقتی که وجود داره اینه که خیلی ها فیلم رو ندیدن یا وقتی دیدن خوششون نیومد. هیچ بحرانی هم رخ نداد و هیچ اتفاق بدی هم پیش نیومد ( قابل توجه مسولان ارشاد)

می دونید چرا؟

چون این فیلم آشغاله ! (قابل توجه آقای احمد زاده)

یه سری آدم که زندگی مزخرفی دارن و ما باید بزور باهاشون همراه بشیم .

نه چون داستان جذابه و نه چون فیلم خوبیه!

چون تهش می خوای ببینی چطور نیروی انتظامی حاضر شده با این آدم ها همکاری کنه؟

می خوای ببینی اینا با چه امیدی از ارشاد تقاضای مجوز کردن؟

می خوای بدونی این آدم های نزدیک به یه سری به اصلاح هنرمند؟! و بازگیر؟! چرا انقد تو هپروتن؟!

اصن چرا انقد  چت ان؟!

ینی واقعا بعضی اوقات و بعد از دیدن بعضی فیلما از خودم می پرسم: هدف بعضی آدم ها از ساخت فیلم چی می تونه باشه؟!   چیجوری میشه واقعا یه همچین آشغالی رو ساخت؟!