از من بپرسید!

حقیقت اینه که دنیا پر از سوالای بی جوابه و من دربه در دنبال پیدا کردن جواب این سوالام، این وبلاگ رو درست کردم تا با هم دنبال جوابای سوالای بی جواب بگردیم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار مناسب» ثبت شده است

پشتم لرزید

آروم بهم گفت بیا جلو

هرچند سعی می کرد رعشه ی کوچیک دستاش که بلاخره به علت بالارفتن سن براش ایجاد شده بود رو ازم بپوشونه،ولی من حتی پریدن مردمک چشمش رو هم می تونستم حس کنم.

نزدیک که رفتم و عرق سرد روی پیشونیش رو دیدم،تنم لرزید.

در گوشم گفت: می دونی فلانی ، دیروز که رفتم دکتر،دکتر بهم گفت قدت 176 هه!

منم که نمی فهمیدم ینی چی،با تعجب گفتم: خب؟!

گفت: نمی فهمی ، گفت قد من 176 هه!

ولی من قدم 181 بود!

بهت زده نگاش می کردم!

با ترس بهم گفت:

نمی فهمی ینی چی؟!

خم شد باباجون! خم!

دیگه نمی تونم! دیگه توانش رو ندارم که هرکاری بکنم. دیگه این بدن واااقعا نمی کشه!

 

 

این دیالوگی بود که چند روز قبل، یکی از دوستان ، از صحبت های چند روز پیش خودش و پدرش برام تعریف کرد.

دروغ چرا

اینو که گفت،منم یخ کردم! پشتم لرزید!

یه آدمی تو سن و سال من الان میتونیه از نظر فیزیکی هر کاری بکنه!

احتمالا فک می کنه کلی وقت داره!

ولی از امروز به بعد

احتمالا منم تو سراشیبی ام!

احساس می کنم یه ساعت شنی گذاشتن و به ازای هر ثانیه ای که از دست می دم.

یه قدم به شکست نزدیک تر میشم.

تو سن شصت، هفتاد سالگی تو شاید دلت بخواد هزار و یک کار بکنی ، ولی دیگه واقعا بدن اون اجازه رو نمی ده!

پدر دوستم آدم عجیبیه ، هر روز ساعت 4 صبح میره تو کتابخونه و تا ساعت  12 شب بیرون نمیاد. ولی هنوز هم احساس می کنه وقت کم میاره ، برای کار کردن ، برای خوندن و برای یادگرفتن

پدر دوستم می گه: هر چه قدر میره جلو، بیشتر احساس می کنه هیچی نمی دونه،بیشتر احساس می کنه ما هیچی نیستیم. بیشتر احساس می کنه آدم باید هر موقع و هر وقت،هر کاری دلش خواست رو انجام بده.

همین دوست مزبورم  میگفت،پدرش به داستان مثنوی رو خیلی دوست داره. داستان یه ماده خر و یه کره ان که وایمیستن کنار نهری تا آب بخورن.

هر موقع اینا مشغول آب خوردن میشن، یه سری آدم میان و سر و صدا می کنن.

این کره خره هم هر سری سرش رو بالا می کنه تا ببینه بقیه چی می گن و چی کارش دارن!

همیشه هم مامانش بهش میگفته که :

بچه آبتو بخور

ولی بچه هه گوش نمی کرده تا بلاخره وقت آب خوردنشون تموم میشه و می برن و تو اسطبل می بندنشون. اما یه فرق اساسی بین مادر و کره اش وجود  داشت.

کره داشت از تشنگی هلاک میشد ، ولی مادر سیر سیر بود.

چون مادر می دونست که همیشه این سر و صداها هست، ولی اون باید کار خودش رو بکنه.

دوستم می گفت:    به صدا ها گوش نده! خر باش!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی

نی نامه

 آینت دانی چرا غماز نیست

زانک زنگار از رخش ممتاز نیست

                                                مولانا

پ.ن1: میخوام یه اعترافی بکنم!

تقریبا همیشه حق با تو بود! 

مشکل دقیقا همون جاییه که گفتی!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی

درد و دلی درباره ی کار بخش زیادی از ما

خیلی وقته یه ایده داره روی ذهنم سنگینی میکنه! اما شاید بیشتر به این دلیل که از تبعات صریح نوشتن درباره ی اون میترسم یا شاید واقعا نمی دانم کار درست در این باره چیه

ترجیح دادم نوشتنم رو به تاخیر بندازم تا بتونم در این باره بیشتر ببینم و فک کنم و احیانا بخونم!

نمی دونم ، آیا شما هم مثل من هرروز فروشنده های از خود راضی ای می بینید که  فک می کنن خودشون سازنده یا مخترع کالا هستن و با هزار  و یک افاده گوشی اپل رو بهتون میدن یا یه نرم افزار میریزن روش یا ...

در صورتی که در خوشبینانه ترین حالت،اون ها یوزر های خوبی هستن!  همین!

یا میری بقالی

تنها کار مفیدی که طرف میکنه اینه که پاش رو بندازه رو پاش و باقی پول تو رو بهت برگردونه  که قطعا این کار رو یه ماشین هم خیلی سریعتر و هم خیلی بهتر می تونه انجا بده!

نمی دونم! قطعا این حرفم خیلی ها رو می رنجونه ، ولی به نظرم اگه دوپارامتر عاطفه و احساس رو کنار بزاریم که باعث میشه وجود خیلی ها تو زندگی مون معنا پیدا کنه ، جز تعداد اندکی ، واقعا علت وجود بسیاری از انسان ها در این دنیا و کارکردشون رو درک نمی کنم!

ما الان ماشینمون خراب میشه ، ای سی یو می فهمه کجاش خرابه! میریم دیاگ میزنیم ! میگه کجاش رو عوض کن! تعمیر کار هم در نقش یک بازوی مکانیکی غرغرو و پر رو قطعه رو عوض میکنه!

دیگه این مسخره بازیا چیه آخه؟!!!

تو فقط ابزار دست ماشین هایی! کمکشونی!همییییین!

بقیه هم همین طوره! از پزشکش گرفته که ملزمه طبق پروتوکول ها از بیمار دیتا بگیره (چه به شکل شرح حال،چه معاینه و چه آزمایش) و بعد طبق پروتوکول ها اونو درمان کنه (یا با اشتباه پزشکی بکشدش! ) اتفاقا بحث خطای پزشکی هم زمانی مطرحه که پزشک به یکی از همون پروتوکول های ریز پزشکی پایبند نبوده باشه!

خب قطعا تا چند سال دیگه هوش مصنوعی به حدی میرسه که این کار های پیش پا افتاده رو ربات ها می تونن انجام بدن! (اگه حتی هنوز نتونن)

ببینید کارتون چیه و آیا ربات ها (منظور الزاما ربات های الان نیست! )می تونن انجامش بدن یا نه؟!

و بنظرم بیاید قبول کنیم! خصوصا در کشور های جهان سوم

خیلی از ما به هیچ عنوان ماندگار نخواهیم شد!

چون کار ماندگاری نمی کنیم!

کارهایی می کنیم که یه ربات هم می تونه انجام بده!

و بنظرم اگر تکنولوژیست ها می دونستن که با این همه نیروی کار انسانی چیکار کنن!

قطعا

قطعا

تکنولوژی حتی همین الان هم به جایی رسیده که خیلی به حضور خیلی ها ( از جمله خود بنده) احتیاجی نداشته باشه و امثال من جز رنج و زحمت برای دنیا و طبیعت

فک نمی کنم خیلی پوینت مثبت دیگه ای داشته باشیم.

پ.ن:بازهم بابت زبان احتمالا تندم عذرخواهی می کنم! و بنظرم کاملا طبیعیه اگر خیلی ها با حرفام موافق نباشن،خصوصا که برای حرف هام خیلی هم مبنای علمی نیاوردم و صرفا بخش زیادی شون درد و دل بودن!

انسان های ماشینی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی