از من بپرسید!

حقیقت اینه که دنیا پر از سوالای بی جوابه و من دربه در دنبال پیدا کردن جواب این سوالام، این وبلاگ رو درست کردم تا با هم دنبال جوابای سوالای بی جواب بگردیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سریال» ثبت شده است

سریال سرباز

در سال های اخیر، معمولا سریال شبکه سه پرمخاطب ترین یا حداقل دومین سریال پرمخاطب تلویزیون در ایام ماه رمضان میشد. اما امسال نشد! این مساله و یه عالمه انتقادی که به سریال سربازوجود داشت باعث شد، دو قسمت این سریال رو ببینم.

ناگفته پیداست که تمام این نوشته روی دیدن صرفا دو قسمت از یک سریال بنا شده و بنظرم اگر برای وقت خودتون ارزش قایلید، بیخیال ادامه ی متن بشید.

هادی مقدم دوست، نویسنده ی شناخته شده ایه و در کنار حمید نعمت الله  آثار زیادی ساخته. جالبه که در این ایام، بازپخش سریال وضعیت سفید که اثر دیگه ای از این دونفره ، موفق تر از سریال سرباز عمل کرده.

البته، برای اولین بار مقدم دوست کارگردانی رو در این سریال تجربه کرده و تا پیش از این همیشه برعکس بوده. نعمت الله کارگردانی میکرده و به همراه مقدم دوست فیلمنامه رو می نوشتن.

ولی الان مقدم دوست کارگردانی کرده و به همراه نعمت الله فیلمنامه نوشته شده. (البته فیلم سر به مهر و یه سری کار اپیزودیک جمع و جور هم مقدم دوست در این ایام کارگردانی کرد)

نکته ای که پیش از هرچیزی باید بگم اینه که آرایش غلیط بنظرم پایین تر از متوسط و شعله ور خیلی بد بود. 

ولی در قحط الرجال سینمای ایران تیم خوبی ان. بی پولی فیلم خوبیه. من وضعیت سفید رو کم دیدم و بخش هاییش رو که دیدم دوست نداشتم. ولی خیلی ها سریال وضعیت سفید رو دوست داشتن.

با گفتن این مقدمه ها، برسیم به سرباز

بزرگترین مشکل سریال

عدم وجود تنش مناسب  در طول داستانه

البته یک عالمه مشکلات ریزتر وجود داره مثله:

این پادگانه یا هتل؟

داستان پزشک عمومی که قلمبه سلنبه حرف میزنه و رانندگی بلد نیست و با زنش مشکل داره! چه جذابیتی ممکنه داشته باشه؟

مقدم دوست برای استفاده از فرم جدید روایی و استفاده از نریشن طهماسب به این شکل ریسک کرده، ریسکی که جواب نداده.

اصلا کلا اینکه ما صدای ذهن شخصیت ها رو انقد می شنویم کار رو خراب کرده

تصاویر کارت پستالی هم خیلی کمکی به کار نکرده

در حقیقت کاملا مشخصه مقدم دوست برای ساخت اثرش خیلی تلاش کرده

قاب بندی های زیبا

شوخی های موقعیت و کلامی (عموما ناموفق)

حتی سعی کرده به اصطلاح! امروزی باشه و از پیام های شبکه های اجتماعی در ساختار داستان استفاده کنه.

ولی اثر ضربه ی اصلی اش رو از فیلمنامه و پیرنگ های اون میخوره.

فیلمنامه ای فاقد فراز و فرود و در خوش بینانه ترین حالت فیلمنامه ای به سبک جریان های هنری سینمای اروپا

چنین سریالی سنخیتی با پخش از  شبکه سوم تلویزیون ایران بعد از افطار می تونه داشته باشه آیا؟

حقیقتی که شاید نخواهیم بپذیریم اینه که، سریال ستایش بسیار پربیننده بود.

در همه ی فصل ها

هرچند از دیدگاه منتقدان سطح بسیار نازل و مبتذلی داشت. ولی به شدت دیده میشد و همین کافیه.

ستایش مملو از فراز و فرود های خانوادگی، انتقام، تعلیق (معمولا یک فصل سریال طول میکشه تا فلانی بفهمه بهمانی چه بلایی سرش اورده) و از همه مهمتر، خورده شدن حق شخصیت اوله داستانه.

به طرز غریبی ما مردمی هستیم که خودمون رو در وجود شخصیتی می بینیم که حق اش خورده شده!‌

آدم ساده و مظومی که با تلاش و پشتکار توطه ها رو شکست میده و به جایی که میخواد میرسه. در نهایت هم اون بچه ی بدی که در تمام این سال ها اذیتش کرده بود رو می بخشه. (هرچند که هممون می دونیم در دنیای واقعی چنین اتفاقاتی نمی افته)

فیلمفارسی ها هم همین بودن. نشون به اون نشون که نویسنده ی ستایش، سعید مطلبی، قبل از انقلاب نویسنده ی فیلمفارسی ها بوده.

خیلی پوپولیستیه که فکر کنیم بعد از یک اتفاق بن مایه های فکری یک ملت عوض میشه. هیچ چیز جز گذر زمان اصول فکری ملت ها رو عوض نمی کنه و سلیقه ی مخاطب قبل از انقلاب با مخاطب بعد از انقلاب هیچ تفاوتی نکرده (طبیعتا داریم درباره ی طبقه ی متوسط و پایین به لحاظ فکری میگیم)

نکته ی دیگه ای که وجود داره اینه که خب زندگی واقعی ما، چه ربطی به یک فیلم و سریال روشنفکرانه داره؟چقدر از زندگی آدم دهه چهل رو میشه در خشت و آینه ی ابراهیم گلستان دید؟

مخاطب اون روز، روشنفکرانه ترین فیلمی که می فهمید، قیصر بود. قیصری که می خواد بره انتقام بگیره و یکی رو بکشه! شاید چنین روایتی در یک جامعه ی مدرن که در اون قانون برقراره شوخیه.

ولی در جوامعی مثل ما، شاید التزام به قانون شوخی باشه.

این چیزیه که دکتر هوشنگ کاووسی نفهمید.

زندگی ما خودش فیلمفارسیه. خودمون رو رووی صحنه می بینیم که خوشمون میاد. خودمون رو جای جومونگ یا یانگوم می بینیم. پس خوشمون میاد و طرفدارش میشیم.

هرچند که یک نکته رو نباید فراموش کرد. جامعه ی ایران، خصوصا نسل های جدید به سرعت در حال تغییرند. اون ها ستایش نمی بینند. سرباز هم نمی بینند.

نسل جدید با فرندز و بیگ بنگ توری بزرگ شده.

نسی که داستان های متفاوتی شنیده، قطعا متفاوت فکر می کنه و به زودی

متفاوت عمل می کنه

انقدر متفاوت که از وسط شکاف نسلی میشه رود کارون جاری کرد!

پانوشت 1: یکی از بزرگترین مشکلاتی که دارم، اضافه نویسیه. باید یادبگیرم خلاصه بنویسم.

ایشالا به مرور تمرین های کوتاه نویسی ام رو سخت تر می کنم.

پانوشت 2: در یادداشت بعدی خواهم نوشت که چرا فکر میکنم، مخاطب سنتی خود کارکتر بچه مهندس رو دوست داره و مخاطب مدرن تر، ازش متنفره.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی

Black Mirror

هرچند که احتمالا باید بعد از این همه مدت که خبری ازم اینجا نبوده ، یه پست خیلی درست و حسابی راجع به یه اتفاق درست حسابی تر بزارم ، اما خب راستش هرچی که میگذره ، احساس می کنم کمتر دنیا و آدم هاش رو می شناسم و ترجیح می دم همه چیز رو صرفا به یه سکوت محترمانه بگذرونم و هیچی نگم.

اما برای خالی نبودن عریضه ، شاید بد نباشه کمی راجع به بلک میرور بگم.

من در طی این چند ماه ، ریک اند مورتی هم دیدم و انصافا ، خصوصا در اپیزود های اول ، حیرت انگیز بود سریال ، اما به مرور زمان و در اپیزود های آخر ، برام تکراری شد ، به حدی که رهاش کردم و هنوز فرصت نکردم چند اپیزود آخر سیزن سه رو ببینم.

وست ورد هم بنظرم از ریک اند مورتی به مراتب ضعیف تر بود و حال و حوصله ام نکشید سیزن دو رو ببینم.

اما داستان بلک میرور ، متفاوت بود. تخیل چارلی بروکر و درک و شناختش از تکنولوژی  و رسانه به حدیه که شما رو هرجا که حال کنه می بره.

علی رغم اینکه در هر ایپیزود ، چهار عبارت بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم و بخش چهارم تکرار میشه و عملا باعث فاصله گذاری مخاطب با اثر میشه ، ولی وااااقعا اگر این نوشته ها نبود ، سریال مخاطب رو در خودش غرق می کرد و انقدر درام قویه که کمتر کسی می تونه در مقابل داستان های تخیلی و فعلا غیر واقعی! فیلم مقاومت کنه.

اکثر آدم ها داستانها رو می پذیرن و فیلم ، مرتبا و جا به جا مخاطبش رو بهت زده می کنه .

من همیشه معتقد بودم ، اثر هنریه خوب ، اثریه که سوال در ذهن مخاطبش ایجاد کنه ، همین و بس.

به بنظرم  جواب دادن بزرگترین اشتباهیه که یه اثر می تونه بکنه ، اما خب مخاطب دنبال جوابه و سوال خالی، عصبی و مایوسش می کنه. بلک میرور هرچند که معمولا سوال ها رو پاسخ میده و به عقیده ی من ، به مخاطب باج میده و سطح خودش رو از یه شاهکار به یه مجموعه ی عالی تنزل میده ، ولی باز هم دیدنش رو حتما به همه ، خصوصا دوستداران تکنولوژی و رسانه توصیه می کنم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سعید مولایی