ایام کرونا هرخیر و برکتی که نداشته، این برکت رو داشته که محتوی بیشتری روی بستر وب قرار گرفته.

از تاتر هایی که تیوال شروع کرده به بلیت فروشی شون به صورت آنلاین تا اکران دومین فیلم، یعنی طلای پروزی شهبازی که خیلی وقت بود منتظرش بودم.

یکی از بهترین این اتفاقات این بود که فیلم تاتر سالگشتگی توسط یک کمپانی آلمانی به صورت رایگان برای بیست و چهار صورت، در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

سالگشتگی، ارجاعات مهمی به یکی از تاترهای پیشین کارگردان، ینی رقص روی لیوان ها داره و طبیعتا برای منی که اون تاتر رو ندیدم، ارجاعات خیلی مفهوم نبود. اما سعی می کنم در ادامه یادداشت رو بدون دونستن معنای دقیق بسیاری از اون ارجاعات جلو ببرم.

سالگشتگی تاتر خوب و مهمیه. دلیل مهم بودن و اهمیتش هم اونجاست که می تونه داستانش رو حول محور خط اصلی و به درستی تعریف کنه، از خود مدیوم تاتر به شکل خلاقانه ای استفاده کنه تا روایتی منحصر بفرد و با ارجاع به گذشته بسازه.

چون نمی خوام داستان لو بره، چیز بیشتری درباره ی خط اصلی قصه نمی گم، جز اینکه داستان در یک استودیوی دوبله می گذره و دو پرسوناژ اصلی داستان، مشغول دوبله کردن فیلم تاتری هستند که سال ها پیش، خودشان بازی کرده اند.

تکرار دیالوگ های یکسان به تناوب و توسط افراد متفاوت، فلسفه حرف زدن جای خود و حرکت داستان به سمت تنش بیشتر (چه بیرونی و چه درونی) تنها از یک نمایشنامه و کارگردانی درست برمی آید.

از این نظر سالگشت یک اثر بسیار مهم در تاتر ایران به شمار می آد.

 

شکلک

این تاتر رو چند سال پیش هم یکبار دیده بودم و امروز هم دوباره فرصتی پیش اومد تا ببینمش. هرچند سری اولی که دیدمش، بنظرم تاتر مهمی نیومد و دوستش نداشتم، اما اینبار اتفاقا دوستش داشتم و بنظرم تاتر بسیار مهمی اومد.

داستان از جهت هایی خیلی شبیه به تاتر نیمه شب پاییزه که چند سال قبلش همین تیم به روی صحنه برده شده بود.

این تاتر تا اندازه ای دچار زمان پریشیه و به نوعی در بخش هایی از داستان، هم در خرداد ۸۸ هستیم و هم در مرداد ۳۲. داستان درباره ی شریف (با بازی نوید محمدزاده) و نرگس، دوست دختر نویده که از نوید حامله است و اونا به یک خونه ی قدیمی پناه میارن .خونه ای که در حقیقت محل زندگی حسن شکلک و عالیه است. حسن شکلکی که از نوچه های شعبون جعفری در کودتا ۲۸ مرداده.

هرچند اثر با هوشمندی سازندگانش از یک اثر شعاری سیاسی و اجتماعی فاصله داره، ولی اگر کمی اینکاره باشید، اشاره و و روایت سازندگان اثر از اتفاقات سیاسی و اجتماعی حیرت انگیزه و قطعا اگر داستان خیلی روو بیان می شد، اثر اجازه ی اجرا پیدا نمی کرد.

به طور کلی میشه گفت، نمایشنامه های ثمینی خوانشی از وضعیت امروز ایران هستن و سعی می کنن در این راه از مولفه های گونه های سنتی هنرنمایشی ایرانی نهایت استفاده رو ببرن. البته نباید از نقش کیومرث مرادی، کارگردان اثر و تمام گروه تاتری اش گذشت که انصافا به بهترین نحو این ایده ها رو اجرا می کنن.

اما در مقابل، نمایشنامه های کوهستانی خیلی بین المللی تر هستن و سعی می کنن از یک زبان و داستان جهانی در تاترهاشون استفاده کنن.

در هر صورت به نظر میرسه هر دو این عزیزان با وجود اینکه از ترفندهای متفاوتی در آثارشون استفاده می کنند، از نمایشنامه نویسان مهم ایران به حساب می آیند و باید در این کمبود نمایشنامه  نویس قابل توجه، قدر همین معدود نمایشنامه نویسان خوب کشور را دانست.