(این متن داستان را لو نخواهد داد)

پیش از این در این پست و این پست درباره ی چند تاتر نوشتم.

درخت بلوط ، نمایشی خلاقانه از وحید رهبانی است که به عنوان یک اثر تجربه گرایانه از نمایشنامه ی تیم کراوچ ، بسیار جالب توجه است.

رضا مولایی در نقش شخص هیپنوتیزم کننده در کنار بازیگری بازی می کند که هر شب اجرا متفاوت است و هیچ پیش زمینه ای از متن ندارد و تازه سر صحنه برای اولین بار فیلمنامه را می خواند.آدم های مختلفی ، از مهدی پاکدل و پیمان معادی تا امین تارخ و داریوش مودبیان و حامد بهداد نقش بازیگر مهمان را بازی کرده اند. شبی که من دیدم ، شب علی سلیمانی بود.

هرچند که به نظر می رسید در برخی لحظات واقعا (بعضی لحظات هم تعمدا) ناهماهنگی هایی پیش می آمد ، اما در مجموع کار به خوبی پیش رفت.

هرچند که داستان اثر تا اندازه ای تکراری بود و خیلی از عنصر تعلیق خبری نبود ، اما به نظر من که با اثری مدرن و جذاب از نظر فرمی طرف بودیم.

به نوعی این تاتر داشت خود قواعد و جهان تاتر را به بازی می گرفت.  علی سلیمانی نقش های مختلفی بازی می کرد و به جای درخت بلوط ، یک لیوان یک بار مصرف!‌ می گذاشت.

تاتر به نوعی بازی در بازی بود. یعنی نمایش یک نمایش دیگر(نمایش هیپنوتیزم)

هرچند تعاملی که تاتر درخت بلوط با تماشاگران ایجاد کرده بود ، دم دستی بود ، ولی باز هم به نسبت سایر آثار ، جالب توجه بود.

نکته ی جالب توجه دیگر این بود که تقریبا از هیچ دکوری در طول اثر استفاده نمی شد. ولی ما طبق روایت به مکان های مختلفی سفر می کردیم.

اتفاقات متعددی بر سر پرسوناژ ها می افتد . ولی ما فقط اکت آن را می بینیم. این اکت از صدای ریخته شدن باران و سرد بودن هوا می تواند باشد (ما اکت لرزیدن رو می بینیم) تا هر چیز دیگری.

از موسیقی خاص هم به عنوان موتیفی برای شرطی سازی استفاده میشود ،‌به گونه ای که می دانیم هر موقع چنین صدایی آمد ، ممکن است چه اتفاقی بیوفتد.

در مجموع درخت بلوط ، حداقل ارزش یک بار دیدن را دارد.

درخت بلوط ، نمایشی خلاقانه از وحید رهبانی است که به عنوان یک اثر تجربه گرایانه از نمایشنامه ی تیم کراوچ ، بسیار جالب توجه است.

رضا مولایی در نقش شخص هیپنوتیزم کننده در کنار بازیگری بازی می کند که هر شب اجرا متفاوت است و هیچ پیش زمینه ای از متن ندارد و تازه سر صحنه برای اولین بار فیلمنامه را می خواند.آدم های مختلفی ، از مهدی پاکدل و پیمان معادی تا امین تارخ و داریوش مودبیان و حامد بهداد نقش بازیگر مهمان را بازی کرده اند. شبی که من دیدم ، شب علی سلیمانی بود.

هرچند که به نظر می رسید در برخی لحظات واقعا (بعضی لحظات هم تعمدا) ناهماهنگی هایی پیش می آمد ، اما در مجموع کار به خوبی پیش رفت.

هرچند که داستان اثر تا اندازه ای تکراری بود و خیلی از عنصر تعلیق خبری نبود ، اما به نظر من که با اثری مدرن و جذاب از نظر فرمی طرف بودیم.

به نوعی این تاتر داشت خود قواعد و جهان تاتر را به بازی می گرفت.  علی سلیمانی نقش های مختلفی بازی می کرد و به جای درخت بلوط ، یک لیوان یک بار مصرف!‌ می گذاشت.

تاتر به نوعی بازی در بازی بود. یعنی نمایش یک نمایش دیگر(نمایش هیپنوتیزم)

هرچند تعاملی که تاتر درخت بلوط با تماشاگران ایجاد کرده بود ، دم دستی بود ، ولی باز هم به نسبت سایر آثار ، جالب توجه بود.

نکته ی جالب توجه دیگر این بود که تقریبا از هیچ دکوری در طول اثر استفاده نمی شد. ولی ما طبق روایت به مکان های مختلفی سفر می کردیم.

اتفاقات متعددی بر سر پرسوناژ ها می افتد . ولی ما فقط اکت آن را می بینیم. این اکت از صدای ریخته شدن باران و سرد بودن هوا می تواند باشد (ما اکت لرزیدن رو می بینیم) تا هر چیز دیگری.

از موسیقی خاص هم به عنوان موتیفی برای شرطی سازی استفاده میشود ،‌به گونه ای که می دانیم هر موقع چنین صدایی آمد ، ممکن است چه اتفاقی بیوفتد.

در مجموع درخت بلوط ، حداقل ارزش یک بار دیدن را دارد.