پاییز نادر برهانی مرند، یکی دیگر از تاترهایی است که این چند ساله با اقبال خوب مخاطبان و جشنواره ها رو به رو شده و از متنی ایرانی بهره می بره.

داستان چند سال بعد از جنگ حول محور یک خانواده می گذره که شخصیت های متضادی دارن.

یکی از داداش ها مدام در حال دوره کردن خاطرات جنگ و دو کوهه است و دیگری اهل شیطونی های جاهلی!

اینبار تعمدا کاری با داستان تاتر ندارن و صرفا می خوام مولفه هایی که در تاترهای ایرانی و خصوصا این تاتر دیدم رو مشخص کنم.

در تاتر های ایرانی تکیه بر احساسات خیلی بیشتر از تکیه بر فلسفه و منطق عه.

تاتر های ایرانی کمتر دست به کارهای اکسپریمنتال و تجربی میزنن.

داستان های ایرانی (با توجه به مخاطب این تاترها) مزیت رقابتی این آثاره.

استفاده از لهجه ها و اشتباه های کلامی یکی از مرسوم ترین ویژگی های این این تاتر هاست.

از حضور مخاطب در تاتر تقریبا هیچ استفاده ای نمی کنن.

معمولا از داد و هوار بیشتری بهره میگیرن و مملو از صحنه های دعوا هستند.(شاید به تاسی از فرهنگمون، البته شاید)

عموما پایان بندی ضعیفی دارن و اصلا بلد نیستن پایان خوبی رو بسازن

با وجود اینکه در پرورش پیرنگ های فرعی موفق ان، ولی در ساختن یک پیرنگ اصلی چفت و بست دار و ایجاد پیرنگ های فرعی حول اون ناتوانن