بلاخره و پس از مدت زمانی نسبتا زیاد از زمان ساخت و نمایش مستند بزم رزم در گروه هنر و تجربه ، دی وی دی نمایش خانگی فیلم وارد بازار شد.

این مستند خوب که در زمان ساخت جوایز زیادی از جشنواره های داخلی گرفت و در اکران هم موفق بود ، داستان موسیقی از سال 57 تا 67 رو روایت می کنه. داستان سال هایی که کشور درگیر انقلاب و جنگ بود. تا به حال یادداشت های متعددی درباره ی این فیلم منتشر و از جنبه های مختلفی به فیلم پرداخته شده. اما در این یادداشت تلاشم رو می کنم که به نکات کمتر گفته شده درباره ی این مستند بپردازم:

خود موضوع ، موسیقی زمان جنگ است ، در نتیجه موسیقی پر ریتم در سرتاسر فیلم جاری است و یکی از دلایل ریتم خوب فیلم ، خود موضوع است. به این معنا که مصاحبه/ موسیقی ، مصاحبه /موسیقی و مصاحبه /موسیقی ساختار فیلم را شکل می دهد. اما موسیقی و به طور کلی آرشیو ، به قدری با مصاحبه در هم تنیده است که یک شاکله ی کاملا منسجم را پدید آورده است.

نکته ی بسیار مهم دیگر در خصوص این فیلم ، تصاویر ، فیلم ها و صداهای آرشیوی آن است که نشان دهنده ی حجم حیرت انگیز تحقیق و پژوهش مستند است. این آرشیو جذاب ، به دلیل اینکه دربسیاری از موارد برای افرادی که آن دوران را به چشم دیده اند نوستالوژیک است ، باعث اقبال هرچه بیشتر مخاطب می شود.

حربه ای که کارگردان برای پرکردن جاهای خالی فیلم استفاده کرده ، بهره بردن از یک راوی است که هرچند بنظر وجودش برای لحظاتی الزامی می رسد ، اما کلا شخصیتی پا در هواست که در برخی فصل ها هست و در برخی فصل ها نیست.

هرچند که فیلم ضربه ی اصلی اش را از نوع موضوعش می خورد که خب طبیعتا قرار نیست  در پایان به جای خیلی خاصی برسیم و یک مطلب غافلگیرانه را بفهمیم ، اما استفاده از طنز درونی بسیاری از پلان ها مشکل پیش  نرفتن  فیلم را تا اندازه ی زیادی قابل تحمل می کند.

نوع کات زدن ها که در بسیاری از موارد افراد جواب هم را می دهند یا استفاده خوب از تصاویر آرشیوی ، مثلا تصویر کنسرتی که پس از اتمام آن همه تکبیر سر می دهند ، همه طنز درونی جذابی ایجاد می کنند که برعکس بسیاری از مستند های ضعیف ، ناشی از زور زدن کارگردان برای گرفتن خنده از مخاطب نیست.

فیلم از فصل بندی برای جدا کردن بخش های مختلف به لحاظ موضوعی استفاده می کند و با استفاده از آن می تواند برخی فصل ها را به شادی و برخی فصل ها را به غم اختصاص دهد. یکی از مزیت های اصلی فیلم هم این است که بر خلاف فیلم هایی که برای رسانه های خارجی ساخته می شوند و فقط از غم ها و بدبختی های جنگ می گویند و تصویر سیاهی ارایه می دهند ، از شور مردم در آن سال ها برای دفاع از میهنشان می گوید. اما برخلاف رسانه های مجیز گوی (بخونید پاچه خوار) داخلی که فقط از خوبی های جنگ هشت ساله به شکل احمقانه ای می گویند ، فیلم راه میانه ای انتخاب می کند و سعی می کند از هر دو بگوید که شاید باید از دید بلند مدیران روایت فتح در زمان ساخت مستند تقدیر کرد.

در نهایت ، آخرین نکته ی گفته نشده درباره ی این مستند را در لوگو تایپ های ویژه ی آن می بینم.لوگو تایپ های جذابی که تا اندازه ای هم پیچیده طراحی شده اند ، به این معنا که در همان لحظه ی اول نمی توان آن ها را خواند و باید کمی فکر کرد و حروف را با دقت نگاه کرد تا اسم افراد خوانده شوند و لوگو تایپ ها کاملا فکر شده در زمان های معینی روی تصویر نقش می بندند و همین طوری الکی روی تصویر نمی آیند.

دیدن این مستند زیبا رو به همه ، علی الخصوص به متولدین پیش از دهه هفتاد پیشنهاد می کنم.