پیش نوشت: این یادداشت هم یکی از مجموعه یادداشت هایی است که به مناسبت جشن خانه ی سینما نوشته شده ، برای دیدن سایر نوشته ها می توانید با لینک های زیر مراجعه کنید.

مثل بچه آدم

خرامان

در جست و جوی فریده


احتمالا اکثر فیلمسازان محمد کارت را با مستند های جذابش جسورانه اش نظیر " خون مردگی" ، "بختک" و "آوانتاژ" می شناسند. البته که خودش بیشتر از همه چیز دل در گرو بازیگری دارد و سابقه ی بازیگری کمی هم انصافا ندارد.

اما اینبار و در تجربه ای دیگر ، به سراغ ساخت یک فیلم کوتاه داستانی رفته

فیلمی که هرچند داستانی است ، ولی فضایی بسیار نزدیک به فضای فیلم های مستند کارت دارد. محمد کارت علاقه ی زیادی به تصویر کشیدن طبقات محروم ، فقر، اعتیاد و مناسبات طبقه ی حاشیه نشین و افراد خلافکار این طبقه دارد.

اینبار هم باز به سراغ همین طبقه رفته

 

فیلم از یک روز صبح و با یک پلان به یاد ماندنی از داخل آب شروع میشه که دو پسر 13-14 سر در حوض دارند و از دهانشان حباب خارج می شود. پس از لحظاتی یکی از آن ها دیگر نمی تواند نفسش را حبس نگه دارد و سرش را از حوض بیرون می کشد .

پس از لحظاتی، پسر دیگر هم سرش را از آب بیرون میاورد.

لوکشین میدان شوش است و پسر ها ، کودکان کاری هستند که شرط بسته بودند کدام یک بیشتر می توانند زیر آب دوام بیاورند و پسر داستان ما ، مسابقه و پول را می برد!

اما داستان اصلی فیلم

شب همان روز و در خانه ی پیرمردی رخ می دهد که محل خانه اش ، محل دورهمی قمار باز هاست ، افرادی که هرشب سخت مست می کنند ، مواد می کشند و روی چیزهای مختلفی قمار می کنند.

پسر داستان ، شب به خانه می آید و متوجه میشویم که گهگاهی  آنجا به عنوان کسی که چایی می برد و می آورد کار می کند. در خانه ی پیر مرد ، یک پدر شیره ای و دخترش هم زندگی می کنند و برای پیرمرد کار می کنند. در آشپزخانه و زمانی که دختر چایی میگیرد ، پسر سر می رسد و می فهمیم ، پسر داستان به او علاقه مند است و با پولی که امروز صب در آورده ، برای دختر یک گل سر خریده است.

در همین حین ، پیرمرد ، قمار را به مرد میان سالی می بازد . او این قمار را سر سند خانه ای که در آن هستند انجام داده !

او همه چیز را باخته

صحنه ی رقص و شادی قمار بازان پیروز ، در شرایطی که ما می دانیم دختر بچه به زودی بی خانمان می شود ، متاثر کننده است!

اما نه احتمالا به اندازه ی حرف قمار باز پیروز

قمار باز پیروز می گوید: حاضر است سر دختر بچه قمار کند. اگر باخت ، خانه را پس می دهد ، اگر برد ، یک ماه دختر بچه برای او!

هرچند که پدر دختر مخالف است ، اما پیرمرد همه چیزش را باخته و می خواهد اینبار ، سر دختر نوچه اش قمار کند

او به خود ایمان دارد!

ایمان دارد که می برد!

اما  می بازد!

و بس غریب است  ، صحنه ی رقص پیروزی  قمار بازان

خون پسر بچه به جوش می آید

او عاشق است

به طبقه ی بالا می رود و به دختر که از همه جا بی خبر است ، جریان را می گوید ، لباس هایش را به دختر می دهد ، موهای دختر را کوتاه می کند و دختر ، به سرعت و بدون اینکه قمار بازان متوجه شوند ، از جلویشان عبور می کند و سر جایی که با پسر قرار گذاشته بود ( میدان شوش) می ایستد.

اما پسر مجبور است بالا بماند ، وگرنه همه چیز لو می رود. قمار باز بالا می آید تا دختر را ببیند. دختر بالا نیست. قمار باز همه جا را می گردد و به حمام می رود. پتویی در وان حمام شناور است. قمار باز شک کرده. پسر در آب نفسش را حبس کرده تا لو نرود ، اما قمار باز ،  پتو را کنار می زند و پسرک را می بیند. پسرک تلاش می کند از دست قمار باز فرار کند و پیش دختر برود ، اما قمار باز که خیلی بزرگتر و قدرتمند تر از پسر است ، او را زیر آب نگه می دارد ، پسر انقدر دست و پا می زند که دیگر خاموش می شود! و در رویا ، خود را می بیند که به سمت دخترک می رود.

این فیلمنامه ی خیلی خوب را اضافه کنید به کارگردانی بی نظیر و فضاسازی بسیار خوب محمد کارت در این فیلم

بلاخره هرچه باشد او زیاد با این طبقه پریده و انصافا ، بسیار خوب به فضا و مناسبات این آدم ها آشنا است و توانسته در ساخت فیلم ، از این دانش به خوبی بهره ببرد.

اما فیلمنامه مشکلات و حفره هایی هم دارد!

مثلا چرا پسر بچه باید زیر آب پنهان می شد؟ انصافا مقداری غیر واقعی است که طرف پشت در را ول کند و به زیر آب پناه ببرد! یا چرا قمار باز ، پسر را ول نمی کند و دنبال دختر نمی رود ، پسر برای او چه ارزشی دارد؟ حتی اگر او را بکشد!

در هر صورت ، بچه خور ، فیلم بسیار خوبی است که دیدن آن را شدیدا توصیه می کنم.